فریب در ازدواج
تدلیس در نکاح
امر ازدواج امروزه به عنوان یکی از نیازهای اساسی بشر به شمار می رود از یک نظر به جهت رشد انسانی و کسب و فضایل اخلاقی و بهره مندی از نعمات الهی و از سوی دیگر به جهت حفظ نسل تاکید به ازدواج شده است اماباید این واقعیت را پذیرفت که گاها اموری در ازدواج ناخواسته واقع می گردد که زوجین اطلاعی نسبت به آن نداشته و بدون اطلاع از واقعیت تن به ازدواج میدهند که اگر علم و اطلاع از فریب شخص بودند شاید حاضر به قبول ازدواج نمی شدند وجود این موارد در واقع اساس و زیربنای به وجود آمدن موضوع تدلیس در نکاح می باشد قانونگذار نیز برای حمایت از شخصی که فریب خورده اقدام به وضع مقررات از لحاظ حقوقی و کیفری نموده است
برای درک بیشتر مطلب به طرح چند سوال میپردازیم
۱_ مفهوم تدریس در نکاح از نگاه عرف و قانون چیست؟
۲_چه مواردی را میتوان در شماره تدلیس بیان نمود؟
۳_ شرایط لازم برای طرح دعوای حقوقی و نیز شکایت از لحاظ کیفری در مورد تدلیس در نکاح کدام است؟
۴_جرم تدلیس در نکاح چه مجازاتی در پی دارد؟
۵_تکلیف مهریه در مورد تدلیس در نکاح چیست؟
تعریف تدلیس در نکاح
تدلیس در مفهوم عرفی و لغوی به معنای فریب دادن میباشد به این لحاظ هرگاه یکی از زوجین یا شخص ثالثی نقص و عیبی در طرف مقابل را پنهان نماید یا اینکه بر خلاف واقع و از روی کذب محض یکی از زوجین را به صفت کمالی و برتر معرفی نماید و بعداً کاشف به عمل آید شخص دارای نقص و عیبی بوده و یا شرط صفت در وی موجود نباشد در این حالت فریب خورده می تواند هم از لحاظ کیفری هم از لحاظ حقوقی اقدام به احقاق حق نماید.
تدلیس در نکاح از منظر حقوقی
مطابق ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی که بیان می دارد:(( هرگاه در یکی از طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مخصوص باشد برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متباینا بر آن واقع شده باشد.))
توجه کنید که مطابق ماده میبایست صفت مذکور در زمان عقد در شخص شرط شده باشد به بیانی دیگر صفت مذکور وارد قلمرو تراضی طرفین عقد شود و عقد بر مبنای آن صفت واقع شود در این حالت شخص فریب خورده میتواند در دادگاه دادگاه خانواده طرح دعوا نماید.
نتیجه تدلیس در نکاح در امور حقوقی چیست؟
چگونه باید اقدام کرد؟
برخلاف سایر عقود در قانون مدنی که گاها وقوع این امر سبب بطلان به شمار می رود در صورت تدلیس در نکاح شخص می تواند اقدام به فسخ نکاح نماید با این توضیح که اگر از لحظهای که متوجه فریب و تدلیس میشود میتواند به یکی از دو طریق زیر اقدام به فسخ نکاح نماید؛
۱_ به محض اینکه که فریب خورده مطلع گردید که شخص دارای عیب یا نقصی بوده یا سفت توافق شده طرفین در وی موجود نباشد از طریق ارسال اظهارنامه اعلام اراده خویش مبنی بر فسخ را به طرف مقابل اعلام می دارد پس از ارسال اظهارنامه به استناد اظهارنامه ارسالی و سایر ادله مثبت در مورد تدلیس و فریب دادخواست خود مبنی بر تایید فسخ نکاح به جهت تدلیس را به دادگاه خانواده تقدیم میکند در این حالت رای دادگاه در مورد فسخ جنبه اعلامی داشته و فسخ از زمان اعلام اراده مقارن با زمان ارسال اظهارنامه محقق شده است و تنها دادگاه آن را تایید و اعلام می نماید.
۲_طریقه دوم اینکه بدون ارسال اظهارنامه ابتدا از دادگاه در دادخواست تقدیمی صدور حکم مبنی بر فسخ نکاح به لحاظ را درخواست می نماید در این حالت همچنان عقد نکاح دارای آثار و الزامات قانونی میباشد لیکن پس از رسیدگی دادگاه و موجه دانستن دلایل خواهان و احراز جهات تدلیس و فسخ دادگاه رای خود را در خصوص فسخ نکاح صادر می کند رای دادگاه در این مورد جنبه تاسیسی داشته و از زمان رای دادگاه است که عقد نکاح فسخ شده تلقی میشود برخلاف مورد اول که از زمان ارسال اظهارنامه فسخ شده انگاشته می شود.
در قانون مدنی چه مواردی از موجبات تدلیس ( عیوب ) به شمار می رود؟
به طور کلی هر صفتی که طرفین یا ثالثی در زمان عقد شرط نموده باشند ولی بعداً فقدان آن صفت کشف شود این صفت می تواند عدم وجود عیب یا نقص در شخص باشد یا اینکه صفت برتر و مهمی دیگر در شخص شرط بشود ولی فرد فاقد آن صفت باشد مثل اینکه زوج خود را جراحی متخصص و دارای درآمد مالی بالا معرفی نمایند و این اظهار در زمان عقد مورد توافق طرفین باشد لیکن بعدا کاشف بعمل آیدزوج نه تنها جراح نبوده بلکه بی سواد و کاملا در فقر و تنگدستی به سر میبرد یا اینکه در زمان عقد زوج به تصور اینکه زوجه باکره می باشد با وی ازدواج نماید ولی بعدا معلوم شود که زوجه ارتباط جنسی داشته و غیر باکره می باشد در واقع و در رویه هر چند این مورد در عقد تصریح و توافق نشده باشد ولی به لحاظ عرفی یک شرط ضمنی میباشد در این مورد زوج می تواند اقدام به فسخ نکاح نماید.